معنی آت و آشغال

حل جدول

آت و آشغال

چیز دورانداختنی، اسباب و لوازم کم ارزش


آت

مترادف آشغال

مترادف آشغال، با آشغال می آید، گوشت ترکی، اسب آذری، علامت جمع

با آشغال می آید

مترادف آشغال، باآشغال می آید، گوشت ترکی، اسب آذری، علامت جمع

گوشت آذری


آشغال

آت

خرده ریز و باقی مانده هرچیز دیگر.


مترادف آشغال

آت


همراه آشغال

آت

فارسی به انگلیسی

آت‌ و آشغال‌

Clutter, Debris, Débris, Junk, Litter

فرهنگ فارسی هوشیار

آت

(آت) در عربی علامت جمع مو ء نث سالم است: کلمات (جمع: کلمه) استخراجات (جمع: استخراج) معلمات (جمع: معلمه) کیفیات (جمع: کیفیه کیفیت) .


ها آت

(اسم) جمع: ها ء (حرف) : ((و چون شرح ها آت اصلی و وصلی بر نهج صواب معلوم شد بدانک ها آت وصلی دو نوع است. . . ))

لغت نامه دهخدا

آشغال

آشغال. (اِ) فضول چیزی:آشغال سبزی. آشغال کلّه. || سقط. نابکار. افکندنی. آخال. آشخال. خاش و خش. خش و خاش. خاشک. خاشاک. خاش و خماش. خماشه. خماش. آقال. داس و دلوس. حثاله. خس. || دَم ِ جارو. خاکروبه. قمامه.

ترکی به فارسی

آت

اسب

فرهنگ معین

آشغال

هر چیز دور ریختنی، (کن.) آدم بی ارزش و پست. [خوانش: (اِ.) = آشخال: ]

معادل ابجد

آت و آشغال

1739

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری